جدول جو
جدول جو

معنی دیر سعید - جستجوی لغت در جدول جو

دیر سعید(دَ رِ سَ)
در مغرب موصل نزدیک دجله و تل بادع قرار دارد و در این محل به سال 320 هجری قمری میان مونس خادم و بنی حمدان نبردی رخ دادکه داود بن حمدان در آن بقتل رسید و بعضی بنای این دیر را به سعید بن عبدالملک بن مروان نسبت دهند بدین ترتیب که چون پزشک مسیحی سعید را از بیماری نجات بخشیداز او خواست که موافقت نماید دیری در خارج موصل بناکند اما این مطلب اساسی ندارد بلکه آن را سه تن از راهبان که سالها قبل از موصل عبور میکردند بنام سعیدو قنسرین و میخائیل ساخته اند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ رِ سَ)
دیری است که میان سرزمین غطفان و شام واقع است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(وِ سِ)
پهلوانی بود مازندرانی که رستم زال او را کشت. (برهان) (از جهانگیری). نام دیوی که رستم او را در مازندران کشته است. (شرفنامۀ منیری). در افسانه های شاهنامه دیومعروف مازندران و در واقع سردار و پادشاه آن سرزمین در روزگار کیکاوس. وی کیکاوس را که به مازندران لشکر کشیده بود با سران سپاهش به جادویی نابینا و در بند کرد و سپاه ایران را شکست داد و در بند کشید. رستم پس از آگاهی از این ماجرا به مازندران شتافت و بعد از گذشتن از هفت خان که دیو سپید برای او ایجاد کرده بود، به غار دیوسپید درآمد و او را که درون غار خفته بود از خواب بیدار کرد و با وی جنگید و بر زمین زدو جگرگاهش بدرید و جگر او را برای بینا کردن دیدگان کیکاوس و سران سپاه ایران برد. جنگ رستم با دیو سپید از جنگهای نمایان اوست و در میان عامۀ مردم شهرت فراوان دارد. (از دائره المعارف فارسی) :
نه ارژنگ مانم نه دیو سپید
نه سنجه نه پولاد غندی نه بید.
فردوسی.
زآتشین تیغی که خاکستر کند دیو سپید
شعله در شیر سیاه سیستان افشانده اند.
خاقانی.
و نیز رجوع به دیو شود
لغت نامه دهخدا
(شَ سَ)
نام بندریست در جنوب یمن در باب المندب در 3/5 کیلومتری جزیره بریم. در حدود 5000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ فارسی معین). گلازر و شپرنگر معتقدند که نام شیخ سعید همان نام باستانی اکلیس یا آکیلا می باشد، و در اصل این جزیره در تصرف بنی قتبان بوده است و سپس از آنها به جبانیان منتقل گردیده و بالاخره در قرن چهارم هجری در اختیار حمریها درآمده. نام جدید این بندر به سبب بودن قبر شیخ سعید در آن منطقه است. در سال 1734 میلادی دولت فرانسه این بندر را از تصرف سلطان محلی آن بیرون آورد و گویند که لویی شانزدهم نماینده ای در آنجا از طرف خود برگماشت و این جزیره مدتها تحت تصرف ایشان بود، و ناپلئون سوم درصدد برآمد که پادگانی در این منطقه تأسیس نماید و در سال 1882 میلادی تصمیم خود را به محمد علی (والی مصر) پیشنهاد نمود اما در موقع عمل با مخالفت انگلستان روبرو گردید. فرانسویها توانستند جزیره را به مبلغ پنجاه هزار فرانک از سلطان محلی خریداری نمایند ولی در سال 1884 میلادی عثمانیها این جزیره را اشغال نمودند و در سال 1896 میلادی فرانسویها اعلام کردند که جزیرۀشیخ سعید یکی از مستعمرات فرانسه است اما تمام کوششهای فرانسه بجایی نینجامید و بالاخره ترکها استحکامات نظامی خود را در آن منطقه توسعه دادند و انگلستان درسال 1914 میلادی آنجا را بمباران نمود ولی امام یحیی حمیدالدین سخت از آن سرزمین دفاع کرد و نتیجتاً بعد ازشکست ترکیه در جنگ بین المللی اول جزیره شیخ سعید مجدداً به مردم آن بازگشت. (از دائره المعارف اسلامی)
لغت نامه دهخدا
(شَ سَ)
تیره ای از طایفۀ موگوئی ایل چهارلنگ بختیاری. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ سَ)
دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان. واقعدر 24هزارگزی خاور کرمان. سکنۀ آن 120 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غیر بعید
تصویر غیر بعید
نزدیک
فرهنگ لغت هوشیار